یک بار با دل از اینکه تو را دوست دارم گفتم...
یک عمر در حسرتم چرا سرّ تو با دل گفتم...
نویسنده » صابر . ساعت 12:4 عصر روز جمعه 90 مرداد 28
یک بار با دل از اینکه تو را دوست دارم گفتم...
یک عمر در حسرتم چرا سرّ تو با دل گفتم...
آن روز نامه ای عاشقانه برایت نوشتم...
صدها بار خواندمش ...
آنقدر آن نامه را دوست دارم که...
هنوز برایت پست نکرده ام...
می گویند گاهی در پی هم بودن لذتی بیش از در کنار هم بودن دارد...
می گویم یادت باشه به خاطر درک این لذت سالهاست نمی تونم پیش امام رضا (ع) هم برم...