جوان خیلی آرام و متین به مرد نزدیک شد و با لحنی موأدبانه گفت :
ببخشید آقا! من می تونم یه کم به خانوم شما نگاه کنم و لذت ببرم؟
مرد که اصلا توقع چنین حرفی را نداشت و حسابی جا خورده بود، مثل آتشفشان از جا در رفت و میان بازار و جمعیت، یقه جوان را گرفت و عصبانی، طوری که رگ گردنش بیرون زده بود، او را به دیوار کوفت و فریاد زد
مردیکه عوضی، مگه خودت ناموس نداری ... گه می خوری تو و هفت جد آبادت ... خجالت نمی کشی؟ ...
جوان امّا، خیلی آرام، بدون اینکه از رفتار و فحش های مرد عصبی شود و عکس العملی نشان دهد، همانطور موأدبانه و متین ادامه داد
خیلی عذر می خوام فکر نمی کردم این همه عصبی و غیرتی شین، دیدم همه بازار دارن بدون اجازه نگاه میکنن و لذت می برن، من گفتم حداقل از شما اجازه بگیرم که نامردی نکرده باشم ... حالا هم یقمو ول کنین، از خیرش گذشتم
مرد خشکش زد ... همانطور که یقه جوان را گرفته بود، آب دهانش را قورت داد و زیر چشمی زنش را برانداز کرد ... منبع :الف
نویسنده » صابر . ساعت 11:56 عصر روز پنج شنبه 90 تیر 2
احمدی نژاد! روزگاری به عشق تو با زمین و زمان بحث میکردیم و چقدر اثبات حقانیت تو هزینه بر بود، از همه چیزمان گذشتیم از موقعیت، آبرو ،مال و ...! فکر میکردیم مرد آرزوهایمان هستی ! صد افسوس که خوابمان درست تعبیر نشد که نشد.
امروز مطلبی در سایتها خواندم که دلم ریخت! با تمام وجودم در دل به آن زن گفتم :نداری برو بمیر تو که هدیه تهرانی نیستی که حلقه یاران احمدی نژاد چک میلیونی تقدیمت کنند !
احمدی نژاد که دیگر نباید این خبرها را بخواند! دیگر لازم هم نیست که دست روستایی را ببوسد! ضرورتی هم ندارد که جلو دوربین کله معلق بزند...! ولی شما بخوانید:
"چرا از فروشگاه گوشت سرقت کردی؟
2 سال قبل شوهرم فوت کرد. من ماندم و 2 دختر نوجوان. در این مدت هزینه زندگیام را به سختی تامین میکردم.
چند سال داری؟
35سال.
سابقه سرقت داری؟
خیر، سرقت از فروشگاه اولین اتهام سرقتم است.
چرا به سرقت رو آوردی؟
به خاطر مشکلات مالی. پولی برای تامین هزینه زندگیام نداشتم. هرجایی که برای پیدا کردن کار میرفتم از من ضامن میخواستند و وقتی متوجه فوت شوهرم میشدند، تقاضای غیراخلاقی از من میکردند. اما باور کنید من فقط میخواستم با فروش بستههای گوشت دزدی، پولی به دست بیاورم و هزینه زندگی 2فرزند و مادر سالخوردهام را تامین کنم.
حرف آخر؟
بله، اشتباه کردهام و میدانم آخر خط به زندان ختم میشود. اما عاجزانه از مسوولان فروشگاه میخواهم از خطای من بگذرند و مرا به خاطر 2دخترم و تباه نشدن زندگی آنها ببخشند."
نویسنده » صابر . ساعت 10:41 صبح روز پنج شنبه 90 تیر 2
وقتی به اخبار سیاسی کشورت نگاه میکنی مغزت هنگ میکند و کم کم به یاد پت و مت می افتی !
امسال بنا به تدبیر رهبر معزز انقلاب سال جهاد اقتصادی است ببینیم پت و مت های ایرانی امسال که یک چهارم آن سپری شده چه جهادی کرده اند؟
- ادغام 8 وزارت خانه ی اقتصادی مهم و بعد از صرف این همه زمان برگشتن به خانه اول و حاشیه ها و مسائل مربوط به آن
- مخالفت دولت با تشکیل وزارت جوانان و ورزش و در نهایت معرفی چهره نه چندان خوشنام به عنوان وزیر و...
- مخالفت با روحانیت معزز و تخریب چهره ها و علمایی چون مصباح
- ماجرای استعفای اجباری مصلحی و بست نشینی و دورکاری احمدی نژاد
- ماجرای معاونت ملک زاده در امور خارجه و استیضاح صالحی و....
- ادامه ی ماجرای ها و سریالهای مشایی و بقایی
- ماجرای انفجار پالایشگاه آبادان
- تجاوزهای گروهی به زنان و دختران و...
- ....
راستی پیدا کنید انبوه تصمیمات پت و متی را در ایران و دعا کنید علی با این همه پت ومت به خیر بگذرونه ...!!!
نویسنده » صابر . ساعت 2:26 عصر روز چهارشنبه 90 تیر 1