به نماز ایستاده بودم و ذکر حق میگفتم ... که به یکباره نماز تمام شد نه آنکه نماز شکسته باشم نه! تو آمدی و به یکباره نماز از یاد بردم ، در نمازم تو با من بودی و ... مگر نشنیده ای که یک اقلیم را دو پادشاه نگنجد و من مانده ام میان او و تو ...
گفته اند "راهی نبود مگر در نماز تیر از پایش در آوردند " وقتی من پیش تو هستم ، همانند علی ام ، من لذت با تو بودن را به لذتها و دردهای دیگر نمیدهم ... من تو را با تمام وجود دوست دارم ، شنیده ام می گویند بین تو و خدایم پلی است ؟!
نویسنده » صابر . ساعت 10:24 عصر روز یکشنبه 90 اسفند 7
امروز یکی از من های ایران زمین که اوایل خود را رجایی دوران جا می زد [و بعد معلوم شد که رجایی و امیر کبیر و... تکرار ناپذیرند ] از نکته ای صحبت کرد که برایم جالب بود... و آن اینکه انحلال هیات نظارت بر حسن اجرای قانون اساسی 6 سال پیش از طرف وی کار درستی نبوده و باید احیا شود و در ادامه وی بسیار از قانون و لزوم قانون دانی مردم صحبت کرده که به نظر میرسد ، خود این سخنرانی مسخره کردن مجلس است. در این چند سال اخیر، چندین بار احمدی نژاد و اعضای کابینه اعلام کرده اندکه، قانون مصوب مجلس را اجرا نمی کند و... بگذریم، چند روز دیگر احمدی نژاد اعلام خواهد کرد انحلال سازمان مدیریت و برنامه ریزی اشتباه بوده و باید در بودجه نویسی از نخبگان استفاده کرد و بعدها خواهیم شنید که فعالیت هسته ای دختر دانش آموز تهرانی در زیر زمین منزلشان از اساس دروغ بوده و...
بگذریم جواب این سوال که چرا ملت به دولت باور ندارد؟ دیگر مبهم نیست که احمدی نژادچه میگوید! چه کسی این خسارت عظیم اجتماعی یعنی عدم اعتماد مردم به دولت را جبران خواهد کرد ؟ مطمئنا باز فرصت طلب بزرگ ، بار این کار را به دوش رهبری خواهد انداخت !
... و روزی خواهد رسید که ملت وی را محاکمه خواهد کرد و آن روز قهر و تهدید داشتن چند هزار پرونده و سی دی و اسامی در جیب اثری در اراده مردم نخواهد داشت...
نویسنده » صابر . ساعت 10:41 عصر روز سه شنبه 90 اسفند 2
ایران رهبری دارد که در جمع عالمان دین نگینی درخشان ، در جمع عالمان علوم انسانی دانشمندی بی همتا ، در جمع شعرا و نویسندگان ادیبی فاضل و در جمع هنرمندان استادی فاخر است ای کاش نیم جو از معرفت ایشان را مدیران و مسئولان داشتند و عظمت ملت را فقط میفهمیدند و ...ایشان (رهبری) متنی بر کتاب «نورالدین پسر ایران» نگاشته اند که بسیار زیبا ، روان و عمیق و خواندنی است که تقدیمتان میکنم:
«بسم الله الرحمن الرحیم، این نیز یکی از زیباترین نقاشیهای صفحهی پُرکار و اعجاز گونهی هشت سال دفاع مقدس است. هم راوی و هم نویسنده حقاً در هنرمندی، سنگ تمام گذاشتهاند. آمیختگی این خاطرات به طنز و شیرینزبانی که از قریحهی ذاتی راوی برخاسته و با هنرمندی و نازکاندیشیِ نویسنده، به خوبی و پختگی در متن جا گرفته است، و نیز صراحت و جرأت راوی در بیان گوشههائی که عادتاً در بیان خاطرهها نگفته میماند، از ویژگیهای برجستهی این کتاب است. تنها نقصی که به نظر رسید نپرداختن به نقش فداکارانهی همسری است که تلخیها و دشواریهای زندگی با رزمندهئی یکدنده و مجروح و شلوغ را به جان خریده و داوطلبانه همراهی دشوار و البته پر اَجر با او را پذیرفته است. ساعات خوش و با صفائی را در مقاطع پیش از خواب با این کتاب گذراندم والحمدلله 90/10/20»
نویسنده » صابر . ساعت 10:5 عصر روز یکشنبه 90 بهمن 30