سفارش تبلیغ
صبا ویژن



اغفال دختران - دغدغه






درباره نویسنده
اغفال دختران - دغدغه
تماس با نویسنده


آرشیو وبلاگ
عاشقانه های من
احمدی نژاد
مشایی و جوانفکر
جوانان
مدرسه
سیاست
جامعه
دانشگاه
دوستان
اختلاس 3000 میلیاردی
مذهبی
ادبیات
دفاع مقدس
اغفال به همین سادگی است
فساد اخلاقی سیاستمداران
فساد خارجی ها
بنگاههای فساد
متفاوت
کوتاهی ناجا
فساد در همه جا...
وسوسه
خوی حیوانی
روان گردان و بیهوش کننده
طلاق
متفرقه
زمستان 90
پاییز 90
مطالب برگزیده
بهار 91
تابستان 91
تابستان 89
بهار 89
زمستان 88
پاییز 91
زمستان 91
بهار 92


لینکهای روزانه
کالج مجازی کاکتوس [37]
[آرشیو(1)]


لینک دوستان
منطقه و جهان آبستن حوادث خوش یمن
● بندیر ●
بلوچستان
►▌ استان قدس ▌ ◄
نغمه ی عاشقی
شهرستان بجنورد
.: شهر عشق :.
بادصبا
...::بست-70..:: بهترین های روز
سایت روستای چشام (Chesham.ir)
رازهای موفقیت زندگی
برادران شهید هاشمی
ترانه ی زندگیم (Loyal)
سیاه مشق های میم.صاد
عطش (وبلاگ تخصصی ماه محرم و صفر)
محمد قدرتی MOHAMMAD GHODRATI
حکیم دزفولی
گروه اینترنتی جرقه داتکو
نهِ/ دی/ هشتاد و هشت
همای رحمت
زمزمه ی کوچه باغ شاه تور
پاتوق دخترها وپسرها
روان شناسی * 心理学 * psychology
بندر میوزیک
وبلاگ شخصی مرتضی صادقی
صل الله علی الباکین علی الحسین
کوثر ولایت
مذهب عشق
آزاد اندیشان
مناجات با عشق
شهد
*غدیر چشمه همیشه جاری*
عجب صبری خدا دارد......
.:؛ حقوق و حقوقدانان ؛:.
جهاد ولایت
* امام مبین *
درجست وجوی حقیقت
دهاتی
دکتر علی حاجی ستوده
قلب خـــــــــــــــــــــــــــاکی
fazestan
حاج آقا مسئلةٌ
رویای زیبا ...
منتظران مهدی
فروشگاه اینترنتی نشریه ی دوستی شعبه یک
روژمان
تنهایی من
من هیچم
اس ام اس سرکاری اس ام اس نیمه شبی و اس ام اس ضدحال
اس ام اس عاشقانه
دل نوشته های فارغ التحصیلان شمسی پور
بدون سانسور " بیم و امید "
رشته الکترونیک هنرستان حسابی
واقعیتی به نام درس
دبیرستان دخترانه غیر دولتی علوی
همزبانی
وبلاگ فارسی
لیست وبلاگ ها
قالب وبلاگ
اخبار ایران
اخبار فاوا
تفریحات اینترنتی
تالارهای گفتگو
خرید اینترنتی
طراحی وب

عضویت در خبرنامه
 
لوگوی وبلاگ
اغفال دختران - دغدغه


لوگوی دوستان



وبلاگ فارسی

پسری که متهم است در جریان دوستی تلفنی با دختری جوان، وی را مورد تعرض قرار داده، بازداشت شد و در مقابل دادیار جنایی اعتراف کرد.
به گزارش ایسنا، حدود یک هفته قبل والدین دختری 18 ساله به نام ملیحه با مراجعه به دادسرای امور جنایی تهران مدعی شدند که دخترشان از سوی پسری 30 ساله مورد تجاوز قرار گرفته است.
با تحقیق از ملیحه توسط قاضی امیراسماعیل رضوانفر، دادیار جنایی پایتخت، وی اظهار کرد: ‌مدتی قبل مسعود (متهم) با تلفن همراه من تماس گرفت و مدعی شد که به صورت اتفاقی شماره‌ام را گرفته است. من اوایل به تماس‌های او اعتنایی نمی‌کردم اما کم کم به او علاقه‌مند شدم و روابط ما بیشتر شد. چند بار هم دور از چشم خانواده‌ام با او بیرون رفتم. روز حادثه مسعود پیشنهاد داد که با هم به یکی از باغ‌های اطراف اسلامشهر برویم. وقتی به آنجا رفتیم، بعد از گذشت چند ساعت ناگهان تقاضای نامشروعی کرد و قبل از آنکه فرصت کنم، پاسخی دهم به سمتم حمله کرد و مرا مورد تعرض قرار داد. بعد در همان حوالی رهایم کرد و من در حالی که وضعیت بسیار نامناسبی داشتم، توانستم پس از گذشت چند ساعت راه خانه‌مان را پیدا کنم.
به‌دنبال اظهارات این دختر جوان، دستورات قضایی لازم جهت بازداشت متهم صادر شد و این فرد که شماره اتومبیلش به ماموران اعلام شده بود، روز گذشته حین مسافرکشی در جنوب تهران توسط ماموران گشت بازداشت شد.
دادیار جنایی تهران پس از اخذ اعترافات این متهم، برای وی قرار قانونی صادر کرد و خطاب به والدین نسبت به کنترل تماس‌ها و روابط فرزندان، هشدار داد.



نویسنده » صابر . ساعت 8:56 عصر روز دوشنبه 87 مهر 8


 12 شهریور سال جاری مرد میانسالی با مراجعه به مسئولان دادسرای امور جنایی تهران از راز وقوع یک حادثه شوم پرده برداشت.
این فرد در اظهاراتش خطاب به مسئولان دادسرا مدعی شد دختر نوجوان 14 ساله‌اش چند روزی است که به خانه بازنگشته و از وی خبری در دست نیست.
دادیار جنایی دادسرای امور جنایی تهران در خصوص این پرونده گفت: بررسی از شماره تلفن این فرد و دخترش نشان داد زن میانسالی با یک شماره متعلق به کشور ترکیه با این خانواده تماس گرفته و مدعی شده است که دخترشان در کشور ترکیه به سر می‌برد.
وی ادامه داد: ماموران با هماهنگی با پلیس کشور ترکیه در یک قرار صوری موفق شدند زن میانسال را پس از 14 روز دستگیر کنند و با دستگیر شدن این فرد به مخفیگاه دختر نوجوان 14 ساله پی ببرند.
وی افزود: دختر نوجوان شناسایی و دستگیر شد و در بازجویی اولیه مدعی شد به همراه دوست پسرش از کشور ایران گریخته و با وعده‌های دروغین به ترکیه متواری شده است.
دادیار جنایی افزود: این دختر نوجوان به تهران آورده شده و در خصوص روز حادثه گفت: صبح هنگام به بهانه مراجعه به خانه یکی از دوستانم از خانه خارج شدم و پس از رفتن به میدان آزادی از آنجا به همراه دوست پسرم به تبریز رفته و در آنجا به کمک یک فرد راهنما به صورت قاچاق از کشور خارج شدیم.
این دختر جوان ادامه داد: با رسیدن به ترکیه توقع وقوع لحظات خوشایندی را داشتم اما ناگهان دریافتم قصد دوست پسرم از آوردن من به ترکیه سوء استفاده از من بوده است.
وی افزود: در مدت 15 روز حضور در کشور ترکیه مورد آزار و اذیت شهروندان ترکیه‌ای و ایرانی قرار گرفتم و دوست پسرم در این مدت حتی یک بار نیز به دیدنم نیامد.
به گفته دادیار جنایی تهران تحقیقات برای دستگیری جوان مورد نظر به جرم اغفال این دختر نوجوان ادامه دارد.



نویسنده » صابر . ساعت 1:27 عصر روز سه شنبه 87 مهر 2


 

 20 شهریورماه سال گذشته صاحب باغی در شهریار اعلام کرد جسد دختر جوانی در باغش پیدا شده است. بلافاصله ماموران پلیس در محل حاضر شدند و تحقیقات خود را آغاز کردند. آنها متوجه شدند این دختر خدیجه نام دارد و 18 ساله است پلیس دریافت مقتول از مدتی قبل با پسری 19 ساله رابطه دوستانه برقرار کرده بود و به احتمال زیاد پسر جوان از راز قتل این دختر مطلع است. وقتی پلیس به این پسر که امید نام دارد مظنون شد، وی را بازداشت کرد و تحت بازجویی قرار داد.امید در همان بازجویی های اولیه لب به اعتراف گشود و گفت؛ چند ماه قبل از حادثه با همسرم هانیه ازدواج کردم. من او را خیلی دوست داشتم اما پس از مدتی بر سر مساله یی اختلاف پیدا کردیم و هانیه قهر کرد. هرچه خواهش و التماس کردم برنگشت.

 

شرایط روحی بدی داشتم تا اینکه با خدیجه آشنا شدم. من او را در خیابان دیده بودم. متهم افزود؛ سه روز بعد از آشنایی مان به خدیجه گفتم همسر دارم و علاقه زیادی هم بین ما وجود دارد اما بر سر مسائلی با هم دعوا کردیم و او قهر کرده است. خدیجه هم به من گفت قول می دهد کمکم کند تا همسرم را بازگرداند. مدتی بعد از این ماجرا مادرم بین من و هانیه وساطت کرد و ما با هم آشتی کردیم. فردای آن روز به سراغ خدیجه رفتم و به او گفتم دیگر نمی خواهم به این رابطه ادامه دهم. وقتی دختر جوان این حرف را شنید ناراحت شد. مرتب با بیان اینکه هانیه زن زندگی نیست توصیه می کرد همسرم را رها و با وی ازدواج کنم تا زندگی خوبی داشته باشیم.

متهم در ادامه دفاعیاتش گفت؛ خدیجه مرتب به من فشار می آورد و می گفت باید با او ازدواج کنم. روز حادثه قرار بود آخرین حرف هایمان را بزنیم. به خدیجه گفتم نمی توانم از همسرم دست بکشم. او تهدید کرد اگر با وی ازدواج نکنم زندگی ام را به هم می زند. خدیجه به من علاقه مند شده بود و من این مساله را فهمیده بودم اما در آن لحظه نتوانستم خودم را کنترل کنم و دستانم را روی گردنش گذاشتم و فشار دادم. وقتی به خودم آمدم خدیجه مرده بود.

امید ادامه داد؛ من زمان قتل فقط 19 سال داشتم و دچار احساسات شدم و در آن لحظه نتوانستم خودم را کنترل کنم. از اولیای دم تقاضا دارم مرا ببخشند.



نویسنده » صابر . ساعت 12:0 عصر روز سه شنبه 87 شهریور 26


<      1   2   3   4   5      >