چند وقت پیش یکی از فامیلای دورمون از آمریکا اومده بود رفته بودیم خونشون. داشت خاطره ی سفرشو میگفت.
میگفت: آقا این آمریکاییها چقدر با فرهنگن!
اصلا مثل ما عقده ای نیستن که!
مثلا یه روز یه دختره 20 - 2? ساله رو تو خیابون دیدم که تقریبا هیچ لباسی تنش نبود!
ولی مردم هم اصلا بهش توجهی نداشتن! هیشکی نگاش نمیکرد!
برای مردم خیلی عادی بود!میبینی چقدر با جنبه هستن؟!
حالا تو ایران خودمون چی؟ دخترا نمیتونن مانتوی تنگ بپوشن چون همه ی پسرا راه میفتن دنبالشون!
من با لبخند به حرفاش گوش میکردم ولی با خودم فکر میکردم که این خوبه یا بد؟ جامعه ی اینطوری باشه نشونه ی با جنبه بودنه مردمه؟
به نظرم این اتفاقا خیلی بده! یک مرد آمریکایی از کودکی تا آخر عمرش، همیشه چه در اجتماع ، چه در رسانه ها و هر جای دیگه در مقابل چشماش از این تصاویر زیاد دیده. آنقدر این صحنه ها در جلوی چشماش بوده،
که الان دیگه دیدن یه خانوم حتی برهنه هم براش جذاب نیست!
یعنی یه جورایی جذابیت زن تو این جامعه ار بین رفته!
من اصلا کاری ندارم که بی حجابی گناهه، اون دنیا عذاب داره، باعث فساد جوونها میشه و خیلی چیزای دیگه.
ولی یکی از مهمترین فواید حجاب اینه که زن تو جامعه جذاب میمونه و دیگه برای مردها یه چیز عادی و بی ارزش نیست و این چیزیه که کمتر بهش توجه می شه و متاسفانه الان برخی از خانومها در جامعه دارن برای بی ارزش کردن خودشون با هم رقابت میکنن!!
اگر زنها برای مردها بی ارزش بشن چی میشه؟ دیگه هیچ مردی به ازدواج فکر نمیکنه!
ازدواج احمقانه به نظر میرسه! اصلا خانواده ای نمیمونه میشه مثل همون آمریکا که طبق آمار هفت درصد مردم آمریکا تمایل به زندگی با خانواده دارن.
فقط هفت درصد...
طبق نظرسنجی ها در آلمان دخترای آلمانی علاقه زیادی دارن که با پسرهای شرقی مثلا مهاجران ترکیه ای ازدواج کنن چون به نظرشون برای پسرهای شرقی زن جذاب تره و بیشتر از پسرای آلمانی زنهاشون رو دوست دارن!
اگه الان شما جوونهارو مثلا با 10 سال پیش مقایسه کنید میبینید که الان اگه دختری مثلا مانتوی بلند و گشاد بپوشه برای برخی پسرا جذاب نیست در صورتیکه 10 سال پیش اینگونه نبود!
استاد شهریار میگفت:
ما جوونیامون فقط دوتا چشم از لای چادر، تازه از پشت پنجره میدیدیم بهش دل میبستیم و تا آخر عمر هم عاشقش میموندیم. ولی الان جوونا تو چهارراه به یه دختر دل میبندن بعد میرن چهارراه بعدی عاشق یه دختر دیگه میشن!
این جمله رو استاد شهریار حدود 25 سال پیش میگفت!
منبع :صادق امیرزادگان سایت الف
نویسنده » صابر . ساعت 9:36 صبح روز سه شنبه 89 خرداد 18
تهران امروز - تازهترین برنامه بحث روز رادیو تهران درست از لحظهای جذاب شد که مجید امیدی، مدیر حوزه فرهنگی اجتماعی سازمان ملی جوانان از شنوندههای رادیو عذرخواهی کرد و گفت:« 27 درصد از جوانان خانه مجردی دارند».
ماجرا احتمالا وقتی برایتان جذابتر میشود که متوجه شوید موضوع اصلی این برنامه بررسی دلایل افزایش سن ازدواج در ایران بود. در این برنامه رادیویی علاوه بر مجید امیدی، اقبالپور، مدیر پژوهش مرکز امور زنان نهاد ریاست جمهوری و محمد احمدی، متخصص علوم تربیتی و روانشناسی هم حضور داشتند. ماجرای خانههای مجردی در تهران موضوعی است که در اندک روزهای گذشته از سال جدید مورد توجه چند رسانه قرار گرفته.
پیش از این یکی از خبرگزاریها اقدام به تهیه گزارشی چند وجهی درباره تمایل جوانان به داشتن خانه مجردی کرده بود. اتفاقا در آن گزارش هم مجید امیدی یکی از افرادی بود که به عنوان کارشناس نسبت به افزایش آمار خانههای مجردی در ایران هشدار داده بود. او گفته بود: «تعداد زیادی از جوانان در تهران زندگی مجردی دارند. این مسئله متأسفانه در کلانشهرها نمود بیشتری دارد. این آمار تکاندهنده است و هشداری برای خانوادها محسوب میشود. واقعیت این است که خانوادهها خواسته و ناخواسته زمینه را برای زندگی مجردی فرزندانشان فراهم میکنند و در برابر این دگرگونی و تمایلات جوانان سکوت میکنند.» برنامه بحث روز رادیو تهران البته پیش از حرفهای مجید امیدی هم با حرفهای محمد احمدی گرم شده بود.
او افزایش سن ازدواج را تهدیدی برای جامعه ایران اعلام کرد و از نهادها و سازمانهای مربوطه خواست به این موضوع جدیتر نگاه کنند. البته خانم اقبالپور هم بر اساس پژوهشهایی که مرکزشان انجام داده بود، گفت: «تجرد قطعی برای دختران از 45 سال به بالاست.» با این حال بازهم باید به خطوط ابتدایی گزارش بازگشت و داغترین حرفهای این بحث رادیویی را از زبان مجید امیدی پیگیری کرد.
او در پاسخ به پرسش مجری برنامه که پرسید:« آیا آماری از خانههای مجردی در تهران دارید؟» با عذرخواهی از شنوندگان رادیو گفت: « معتقدم باید خبرها را به خانوادهها داد. متاسفانه با وجود افزایش اطلاعات رسانهای، خیلیها مقهور ادبیات و فرهنگ بیرونی میشوند. انگار خیلیها سنتهایشان را از دست دادهاند. میشنویم معمولا وقتی میپرسند چرا ازدواج نمیکنید، میگویند چون شغل نداریم. چون مسکن نداریم... اما ما تناقضاتی در این پژوهشها میبینیم. در یک شهرستان، 84 درصد از کسانی که از هم طلاق گرفته بودند، دارای منزل ملکی بودند. یعنی مشکل مسکن نداشتند. بلکه مشکل عاطفی بود. ازدواج موفق سه شرط میخواهد؛ آموزش مداوم، از لحظهای که فرد به دنیا آمد تا هنگام ازدواج. دو، مشاوره و بالاخره انتخاب؛ انتخاب دقیق. یک بار دیگر از شنوندگان رادیو عذر میخواهم، 27 درصد از جوانان (اعم از پسر و دختر) خانه مجردی دارند. در حالی که این رقم باید در عدد چهار ضرب شود؛ چون هر پسری دست کم چهار دوست دارد ـ البته حساب آنان که دانشجو هستند و خوابگاه ندارند و دنبال خانه میگردند، جداست ـ بدتر اینکه بعضی از این افراد متاهلند و خانه مجردی دارند.» به هر حال به نظر میرسد با حرفهای رد و بدل شده در این برنامه رادیویی و پیگیریهایی که پیش از این درباره زندگی مجردی جوانان صورت گرفته بود، موضوع خانههای مجردی- بهویژه در تهران- قرار است با حساسیت بیشتری پیگیری شود.
پیش از این یکی از خبرگزاریها برای پیگیری ماجرا، گزارشی از آژانسهای املاک در شمال تهران تهیه کرده بود و از قول صاحب یک آژانس آورده بود: «بیشتر متقاضیان ما برای خانه مجردی جوانان هستند. در حالی که در گذشته بیشتر مردها مشتری ما بودند، اما الان خانمها از مردها پیشی گرفتند. مردهایی را میشناسیم که به دور از چشم همسرانشان برای دوستان خود آپارتمان اجاره کردهاند و هزینههای زیادی را میپردازند.
در همین محله، دخترها و پسرهای جوان و پولداری را میشناسم که در روز فقط چند ساعت در آپارتمان اجارهای خود هستند؛ در واقع برای خوشگذرانی و راحت بودن، حاضرند بالای 30 میلیون تومان ودیعه و 500 هزار تومان اجاره بدهند.» با وجود تمام این پیگیریها و ارائه آمار، خواندن حرفهای محمد زاهدی اصل رئیس انجمن مددکاری ایران هم جالب است.
او تمایل جوانان به استقلال و زندگی مجردی را از زاویه دید خودش طبیعی میبیند:«هر جوانی تمایل دارد که زندگی مستقلی داشته باشد بنابراین از این جهت امری طبیعی است اما نباید از نظارتها غافل شد. از طرفی وقتی نتوانیم شرایط تشکیل زندگی مشترک را برای جوانان فراهم کنیم، به دلیل طولانی شدن دوران تجرد و بالا رفتن سن ازدواج این امر باعث میشود در موقعیتی قرار گیرند که احساس کنند سربار خانوادهها هستند.»
و بالاخره حرفهای پایانی او که احتمالا بهترین پایان هم برای این گزارش است: «همه جوانها برای خوشگذرانی زندگی مجردی را انتخاب نمیکنند. گاهی اوقات شرایطی پیش میآید که جوانان مجبور هستند این نوع زندگی را انتخاب کنند.»
نویسنده » صابر . ساعت 4:51 عصر روز چهارشنبه 89 اردیبهشت 8
خبرگزاری فارس: جزئیات تازهای در پرونده فوت دختر جوان شرکت کننده در یک مهمانی شبانه که به طرز مشکوکی از پنجره طبقه ششم سقوط و فوت کرده بود به دست آمد.
شامگاه پنجشنبه 25 مرداد سالجاری مأموران کلانتری 101 تجریش از برگزاری یک پارتی شبانه در یکی از خانههای داخل یک برج در الهیه با خبر شدند.
مأموران با حضور در محل برگزاری این برنامه متوجه شدند دو مرد جوان با معرفی کردن خود به عنوان مأموران مبارزه با مفاسد اخلاقی اقدام به ورود به این خانه کردهاند و در حال تخلیه مشروبات الکی از خانه هستند تا اعضای شرکت کننده فرصت منهدم کردن آن را پیدا نکنند.
اصغرزاده در خصوص این پرونده افزود: مأموران نیروی انتظامی به دلیل نداشتن حکم قضایی از ورود به خانه خودداری کردند و تنها نظارهگر اعمال و رفتار این دو مدعی بودند.
وی ادامه داد: ماجرا به همین شکل ادامه داشته است تا اینکه در همین لحظه مأموران صدای جیغ و فریاد یکی از دختران شرکت کننده در این پارتی را شنیده و متعاقب آن از سقوط این فرد به داخل حیاط با خبر شدند.
وی گفت: با حضور در صحنه و بررسیها دریافتم اعضای شرکت کننده در پارتی مدعیاند یکی از افراد مأمورنما پس از سقوط دختر جوان از اتاق محل سقوط بیرون آمده است.
وی ادامه داد: با صدور حکم قضایی دو مرد مأمورنما دستگیر شدند و افراد شرکت کننده در این بزم شبانه نیز دستگیر شدند و تحقیقات ابتدایی از این افراد آغاز شد.
وی افزود: با به دست آمدن آثار و نشانیهای موجود در محل حادثه مشخص شد این خانه محل و پاتوقی برای جوانان متعددی بوده که با حضور در این محل به امیال شیطانی خود میرسیدهاند.
بازپرس شعبه دوم دادسرای امور جنایی تهران گفت: در حال حاضر دو مرد مأمورنما به اتهام ورود غیرقانونی و همچنین جعل عنوان بازداشت شدهاند و تحقیقات از آنها در حال انجام است.
وی ادامه داد: تحقیقات آغاز شد تا اینکه مشخص شد برخی از دختران حاضر در این مهمانی مدعیاند مریم دختر جوان سقوط کرده در ابتدای حضور این دو مرد مأمورنما پیشنهاد پریدن از داخل پنجره به درون حیاط را داده است اما این افراد وی را به دلیل ارتفاع زیاد از این اقدام منصرف کردهاند.
وی افزود: یکی از دو مرد مأمورنما بنا بر اظهارات همه افراد شرکت کننده در مهمانی داخل سالن اصلی و در حین تفتیش بدنی افراد بوده و فرد دیگر داخل اتاق بوده است در صورتی که خود این فرد مدعی است داخل آشپزخانه بوده است.
اصغرزاده گفت: ادعای این فرد مبنی بر حضور در آشپزخانه نمیتواند کذب باشد زیرا اتاق و آشپزخانه در کنار هم و در یک راهرو پشت سالن اصلی است که حاضران داخل سالن نمیتوانند آن را ببینند.
وی ادامه داد: ابهامات زیادی در این پرونده وجود دارد اما نکته قابل تأمل این است که بررسی از دوستان و اعضای شرکت کننده در پارتی نشان داد مقتوله آدم جسوری بوده به حدی که تا کنون دهها بار بر اثر درگیری با مأموران نیروی انتظامی دستگیر شده است.
وی افزود: مقتوله حتی یک بار با فردی که به وی در فرودگاه مهر آباد در خصوص حجابش تذکر داده است درگیر شده و وی را مورد ضرب و شتم قرار داده است.
بازپرس شعبه دوم دادسرای امور جنایی تهران گفت: بررسی نتایج اولیه تحقیقات تا این لحظه فرضیه به قتل رسیدن این فرد را دور از ذهن کرده است و بیشتر فرضیه پریدن و سقوط در حال بررسی است.
وی گفت: تحقیقات همچنان از خانواده این فرد و سایر دوستان وی ادامه دارد.
نویسنده » صابر . ساعت 10:15 عصر روز سه شنبه 87 شهریور 5