مادرم به من اطلاع داد خواهرم از یک سال پیش به صورت پنهانی با علی، پوریا و مهدی رابطه داشته و اکنون مشکلاتی برای او پیش آمده است. وقتی این حرف را شنیدم تصمیم گرفتم سه دوستم را بکشم. از آنجا که فیروز نیز پذیرفت با من همکاری کند روز حادثه همراه او به خانه پوریا رفتیم. دو نفر دیگر هم آ نجا بودند. ما به بهانه رفتن به گردش سه دوست خیانتکارم را با خود همراه کردیم اما در بین راه از نقشه هایی که کشیده بودم پشیمان شدم و فکر کردم بهتر است آنها را به خانه مان ببرم. من می خواستم اول حقیقت روشن شود و سپس دست به هر اقدامی بزنم.متهم به قتل افزود؛ وقتی به خانه رسیدیم، خواهرم در منزل نبود. در تماس با وی او را به خانه کشاندم. سپس من و فیروز تا ساعت 4 صبح شیشه مصرف کردیم و بعد از آن از دوستانم خواستم درباره رابطه نامشروع با خواهرم توضیح بدهند. پوریا و مهدی در حضور خواهرم رابطه با او را پذیرفتند ولی علی انکار کرد به این خاطر از قتل وی صرف نظر کردم.مجتبی در ادامه اعترافاتش گفت؛ دست و پای پوریا و مهدی را بستم و آنها را در اتاقی حبس کردم و سپس با کمک فیروز هر یک را جداگانه سوار بر موتورسیکلت به منطقه یی بیابانی بردم و با چاقو به قتل رساندم سپس گوش هایشان را بریدم تا درس عبرتی برای دیگران باشد.وی ادامه داد؛ در لحظاتی که مرتکب قتل شدم اصلاً متوجه رفتارم نبودم. چنان تحت تاثیر ماده مخدر شیشه قرار گرفته بودم که هیچ کنترلی بر اعمالم نداشتم. وقتی به خودم آمدم لباس های خونی و گوش های بریده شده را در یک کانال آب رها کردم و می خواستم فرار کنم که دستگیر شدم