شب که به خانه برمی گشتم مصیبتهایی که تو این چند مدت بر سرم آمده را آنالیز میکردم . گفتم خدا اگر من بدم ، دور و بریام چه گناهی کرده اند ؟ چرا به خاطر من همه باید ادب شوند؟ زهرای کوچک من چه گناهی کرده؟ چشهام پرشد دیدم به خونه رسیدم ...
نویسنده » صابر . ساعت 11:52 عصر روز دوشنبه 91 شهریور 27