سفرهای استانی رئیس جمهور همراه با کوله باری از نامه است که احتمالا بررسی می شود و ... به بانکها دستور داده می شود که وام داده شود و چون ضامن کارمند وجود ندارد در نهایت نامه سر از سطل آشغال در می آورد یا آنکه برای یادگاری از یک سفر تاریخی که سودی برای نگارنده نداشته در کلکسیون ناکامی های طبقه ی پایین جامعه نگه داری می شود و...
در سایتها نامه ای خواندم که مربوط به یک رعیت در زمان ناصرالدینشاه می باشد که انشاا... نگارنده به مرادش رسیده باشد و از قلت درآمد و تنگی معیشت رها شده باشدو... متن این نامه بی نقطه به شرح زیر است :
" بسمه تعالی
سر سلسله امرا را کردگار احد، امر و عمر سرمد دهاد. دعاگو محمد ساوهای در کلک و مداد ساحرم و در علم و سواد ماهر. ملک الملوک کلامم و معلم مسائل حلال و حرام. در کل ممالک محروسه اسم و رسم دارم. در هر علم معلم و در هر اصل موسسم. در کلک عماد دومم در عالم، در علم و حکم مسلم کل امم سرسلسله اهل کمالم اما کو طالع کامکار و کو مرد کرم؟
دلمرده آلام دهرم. کوه کوه دردها در دل دارم. مدام در دام وام، و علی الدوام در ورطه آلام دهرم هر سحر و مساء در واهمه و وسواس که مداح که گردم و کرا واسطه کار آرم که مهامم را اصلاح دهد و دو سه ماهم آسوده دارد.
مکرر داد کمال دادم و در هر مورد مدح معرکهها کردم. همه گوهر همه در، همه لاله همه گل، همه عطار روح همه سرور دل، اما لال را مکالمه و کررا سامعه و کور را مطالعه آمد. همه را طلا سوده در محک ادراک آورده احساس مس کردم و لامساس گو آمدم. اما علامه دهرم، ملولم و محسود و عوام کالحمار محمود و مسرور... لاالهالاالله وحده وحده دلا در گله مسدود دار در همه حال که کارهای همه عکس مدعا آمد علاوه همه دردها و سرآمد کل معرکهها عروس مهر در آرامگاه حمل در آمد.
عالم و عام لام و کرام، صالح و طالح، صادر و وارد، کودک و سالدار، گدا و مالدار، همه در اصلاح اهل و اولاد و هر کس هر هوس در معامله و سودا دارد آماده و اطعمه و هر سماط گرد آورده، حلوا و کاک، سرکه و ساک، کره و عسل، سمک و حمل، گرمک و کاهو، دلمه و کوکو، امرود و آلو، الی کلم کدو، همه در راه، مکر دعاگو که در کل محرومم و در حکم کالمعدوم.
اگر موهوم و معلول معدل سه صاع و دو درم ارده گردد حامد و مسرورم. مگر کرم سر کار اعلی که سرالولد و سرالوالد در او طلوع کرده و دادرس آمده، دردها دوا، وامها ادا و کامها روا گردد.
له طول عمر کطول المطر
سواء له الدرهم، و له المدر
دهد مرد را کام دل کردگار
همه عمر آسوده و کامکار
دل آرا همه کار و کردار او
ملک در سما مادح کار او
طَوَّل اللهُ عمرَه و دمَّره حاسدَه، هلَک اعدائَه، اعطاه ماله، اصلح احوالَه و اَسعَد اولادَه مادام السماء " منبع : جوان