دیشب عروسی دکتر حسن رضا میرزایی دعوت شده بودم ... مراسم خاصی بود ، میهمانها آمدند ، پذیرایی شدند ، صحبت کردند و با مبارک گویی به داماد و عروس رفتند...
لنگه ی این مراسمو اصلا ندیده بودم ، به جای آنکه وقتمو با چرت پرتهای " دوست دختره من نازه و... " پر کنم با چند نفر آدم حسابی هم صحبت شدم و جالب است کلی خوش گذشت و کلی چیز فهمیدم...
من یه تشکر به دکتر بدهکارم بابت ایجاد این فرصت که موجب آشنایی من با دیگر خوبان شد...
عروسی میمون و مبارک یعنی این! ...و دکتر جان پیوندتان مبارک
نویسنده » صابر . ساعت 10:3 صبح روز جمعه 90 تیر 31