احمدی نژاد! روزگاری به عشق تو با زمین و زمان بحث میکردیم و چقدر اثبات حقانیت تو هزینه بر بود، از همه چیزمان گذشتیم از موقعیت، آبرو ،مال و ...! فکر میکردیم مرد آرزوهایمان هستی ! صد افسوس که خوابمان درست تعبیر نشد که نشد.
امروز مطلبی در سایتها خواندم که دلم ریخت! با تمام وجودم در دل به آن زن گفتم :نداری برو بمیر تو که هدیه تهرانی نیستی که حلقه یاران احمدی نژاد چک میلیونی تقدیمت کنند !
احمدی نژاد که دیگر نباید این خبرها را بخواند! دیگر لازم هم نیست که دست روستایی را ببوسد! ضرورتی هم ندارد که جلو دوربین کله معلق بزند...! ولی شما بخوانید:
"چرا از فروشگاه گوشت سرقت کردی؟
2 سال قبل شوهرم فوت کرد. من ماندم و 2 دختر نوجوان. در این مدت هزینه زندگیام را به سختی تامین میکردم.
چند سال داری؟
35سال.
سابقه سرقت داری؟
خیر، سرقت از فروشگاه اولین اتهام سرقتم است.
چرا به سرقت رو آوردی؟
به خاطر مشکلات مالی. پولی برای تامین هزینه زندگیام نداشتم. هرجایی که برای پیدا کردن کار میرفتم از من ضامن میخواستند و وقتی متوجه فوت شوهرم میشدند، تقاضای غیراخلاقی از من میکردند. اما باور کنید من فقط میخواستم با فروش بستههای گوشت دزدی، پولی به دست بیاورم و هزینه زندگی 2فرزند و مادر سالخوردهام را تامین کنم.
حرف آخر؟
بله، اشتباه کردهام و میدانم آخر خط به زندان ختم میشود. اما عاجزانه از مسوولان فروشگاه میخواهم از خطای من بگذرند و مرا به خاطر 2دخترم و تباه نشدن زندگی آنها ببخشند."