لازم نیست دکتر باشی!
لازم نیست مهندس باشی!
لازم نیست هنرپیشه باشی !
لازم نیست یک سیاستمدار باشی تا دل مردم را ببری!
لازم است آدم باشی انسان باشی اون موقع همه بدون هیچ چشمداشتی مجلس عزای تو را همچون عروسیت پرشور برگزار میکنند!
لازم نیست کس و کار زیادی داشته باشی!
لازم نیست پولدار باشی!
لازم نیست ....
رضا جوشکار از جمله ی درد بخور ترین آدمهایی بود که در عمرم دیده ام !
دوست برادرم را می گویم که با آنکه رابطه ی خیلی زیادی با او نداشتم ولی او را همه جا که برادرم و دوستان دیگرش حتی من احتیاج به کمک داشتیم با اخلاص مثال زدنی حاضر میشد...
کاش می توانستم و یارای این را داشتم که تعریفش کنم ولی می توانم بگویم چرا رضا جوشکار ؟خدا !!! او که بنده ی تو بود مگر این نیست که عبادت بجز خدمت خلق نیست مگر ...
دلم برای پسر کوچکش امیر عباس نمی سوزد!
دلم برای همسر داغدارش نمی سوزد!
دلم برای خانواده اش نمی سوزد!
دلم برای زمین می سوزد که یک رضا جوشکار را از دست داد !!!
شما که چهره ی صمیمی او را ندیده اید!؟
حق دارید به من خرده بگیرید که چرا در سوگ دوست برادرم سیاه پوش شده ام !
شما که نگاه و صدای صمیمی او را ندیده و نشنیده اید حق دارید که بگویید که ...
من چهره ی سبزه ی او را که با سیاهی آهن و جوشکاری سیاهتر می شد با روشنایی مدلها و مانکن ها که انسانیت را حراج کرده اند عوض نمی کنم !
من صداقت او را با سیاست پیشگی سیاستمداران که به کانونهای ثروت و قدرت متصلند عوض نمی کنم ...
********************************************************
من مانده ام امشب امیر عباس از خدا در این شب آرزو ها چه می خواهد؟
من مانده ام همسرش در فراق همچنین همسری چگونه فراغ داشته باشد ؟
من مانده ام دوستان و آشنایانش چگونه رفتنش را باور خواهند کرد؟
درست است او به قولی کسی نبود که معروف باشد ولی مثل خیلیها ناکس هم نبود...
امیر عباس نمی دانم چگونه می خواهی بزرگ شوی ولی به پدرت افتخار کن که ناکس نبود و دلبری را خوب می دانست!
راستی امیر عباس در این شب عزیز (مثل پدرت صادقانه) برای شادی روح او و عاقبت بخیری تو دعا کردم ...