نامه ی افشاگرانه و دردمندانه ی یک هم وطن کرد که تمام آرزوهایش با پیوستن به گوهک کومله بر باد رفت و از مبارزه به تن فروشی کشیده شد تا ... :
"مدیریت محترم وب سایت سیاسی افشاگری کومله 1917 با احترام:
یک حقیقّت تلخ از کومله جناح (عمر ایلخانى زاده)
لازم دانستم که براى یک بار هم شده حقیقّتى را افشا کنم که سالهاست من اسیر آنم، و بر خلاف میلم هر روز این حقیقّت تلخ تکرار میشود.
سرآغاز حقیقّت تلخ از آنجا شروع شد که من هم مثل قربانیان قبلى و کنونى به کومله ملحق شدم. در روزهاى اوایل ورودم شبى از سوى یکى از مسؤلین جانى به نام بهرام رضائى به اطاقش دعوت شدم و یک لیوان شربت مخلوط به قرص (والیوم) تعارف کرد و من هم از روى بى اطلاعى شربت را خوردم که بعد از مدتى کمى والیوم کار خودش را کرد و خوابم برد و بعدها مورد هجوم تعرض جنسى خواسته هاى شیطانى بهرام رضائى شدم و براى مدتى و ناخواسته در تصاحب بهرام بودم. و این شیوه عملکرد هر روز مرا به نوعى تعذیب می داد.البته جهت محض اطلاع شما تنها من نبودم که قربانى خواسته هاى ددمنشانه مسؤلین کومله باشم متأسفانه تمام زنانى که در آنجا بودند قربانى این عملکرد مسؤلین به نام مدافع حقوق زنان بودند.
کومله از لحاظ اقتصادى و مالى در وضعیت بدى قرار دارد و براى جبران این وضعیت، تن به هر کارى مى زند.به عنوان نمونه عده اى از دختران که یکى از آنان من باشم به درخواست کومله مى بایستى تن به کار تن فروشى مى دادیم تا شاید کمى از مشکلات مالى شان حل شود.که در همین راستا در شهر سلیمانیه (کردستان عراق) از طریق هتلها بر خلاف میل اغلب ما تن به این کار دادیم. و به مدت شش ماه ادامه داشت تا اینکه از طریق نیروهاى امنیتى سلیمانیه کشف و بازداشت شدیم .و بعد از سه ماه زندانى علاوه براینکه آزاد شدیم از طریق کومله راهى شهر اربیل شدیم. و در آنجا از طریق آرام مدرسى، که مسؤل کمیته اربیل کومله بود با یک سرى زنان تن فروش که همه شان عضو کومله هستند آشنا شدیم که در هتلهاى مدرن اربیل کار میکردند. و اکنون این زنان بنا به قولى که کومله به آنان داده که به محض اینکه بحران مالى کومله بهبود یابد آنانرا به خارج میفرستد (البته همه اینها خالى بندى است). و این است حقوق زن از دید کومله.
سهیلا نورى معروف به سیران اهل مریوان و مقیم اربیل"
خداوند رحمان جوانان فریب خورده را به دامن اسلام و ایران برگرداند.