"و باید می گفت چرا 10 روز افکار همه مردم را درگیر موضوعی نمود که باید در جلسات خصوصی و بین مسئولین عالی نظام حل می شد، او حتی برای یکبار هم از مصلحی به عنوان وزیر اطلاعات نام نبرد، او در سخنان شب گذشته اش هرگز سعی ننمود مشکلات پیش آمده را حل شده معرفی نماید بلکه به امکان حل آنها اشاره کرد، او نپذیرفت که این "منیت ها" و طلب "اقتدار" و باورش بر "عزت بخشی او به کشور و مردم و رهبری" منشا همه مشکلات بوده است.
دکتر احمدینژاد سرانجام پس از 10 روز سکوت و قهر روز گذشته مدت کوتاهی در دفتر کارش حضور یافت، سپس با شرکت در جلسه هیات دولت که بدون حضور مصلحی برگزار شده بود، تاکید نمود که "البته دورکاری و خانهنشینی چند روزه دلایلی دارد که این دلایل را در دل خود نگه میدارم چون بسیاری از حرفها باید در دل انسان باقی بماند"!
به گزارش آرمان ایران برخی مسئولین صرف حضور احمدی نژاد در جلسه هیات دولت و بیان سخنانی کلی در دفاع از ولایت فقیه، و اینکه تنها دولت او بوده که پس از انقلاب به میثاقش با ولایت پایبند بوده است را، موفقیتی برای نظام و وی قلمداد نموده و پایان مشکل را نوید دادند، اما واقعیت آن است که با توجه به سخنان شب گذشته ایشان می توان نتیجه گرفت که هیچ چیز عوض نشده و شاید حضور احمدی نژاد و سخنانش مشکلات را بیشتر و گره را کورتر نیز نموده باشد! بویژه آنکه هیچ کس تصور نمی کرد بعد از آنهمه کش و قوس باز هم از مصلحی بخواهند که در جلسه به بهانه ای حاضر نشود!
به نقد قسمتهایی از سخنان وی در هیات دولت پس از 10 روز شایعات و بیان اختلافات می پردازیم، و معتقدیم به راحتی می توان نتیجه گرفت که آیا احمدی نژاد به قصد حل اختلاف پا به هیات دولت گذارد؟
به نظر می رسد که چنین نبوده است!
احمدی نزاد شب گذشته پس از بیان سخنانی کلی، که معمولا در تایید نظام و ولایت فقیه باید ابراز می داشت، گفت:
"اعتقاد و باور من این است که یک رییسجمهور قوی و مقتدر موجب عزت رهبری، کشور و بهخصوص ملت میباشد. یک رییسجمهور قوی میتواند بایستد، سپر باشد، دفاع کند، امور کشور را پیش برده و موجب عزت کشور شود. هر رهبر و مدیر جامعهای نیز نیازمند بازوان پرتوان است، تجربه تاریخی حاکی از آن است که حتی زمانی که بالاترین شخصیتهای اعتقادی ما فاقد بازوان پرتوان بودند، اراده و منویات آنها روی زمین باقی ماند و جاری نشد."
به نظر ایشان کشور، مردم و رهبری، عزت خود را از یک رییس جمهور مقتدر و قوی می گیرند! احمدی نژاد نخستین مقام جمهوری اسلامی پس از 30 سال بود که خود را مایه عزت مردم نامیده و شرط آن را هم اقتدار و قوتش دانست!
او می گوید رهبر و مدیر کشور نیاز به او به عنوان "بازوان پر توان" دارد و از شواهد تاریخی ای سخن به میان می آورد که "بالاترین شخصیت های اعتقادی ما" به دلیل عدم دسترسی به یک "احمدی نژاد" منویات و اراده شان بر زمین مانده و اجرا نشده است!
این بالاترین شخصیت اعتقادی ما چه کسی بوده است؟ کاش او را معرفی هم می کرد، نکند او خود را از مالک اشتر هم بالاتر می داند؟
احمدی نژاد با قدردانی از خدمات اعضای هیأت دولت گفت:
"شما به فضل الهی موفق بودید و گرههای 50 ساله را باز کردید. شما اصل 44 قانون اساسی را طوری اجرا نمودید که بسیاری از مدعیان باور نمیکنند و برای اولینبار در بحثهای مسکن و اشتغال بهصورت ریشهای وارد عمل شدید. شما در بحثهای سهام عدالت، هدفمندی یارانهها، عمران، آبادی و زیرساختها و تأمین نیازهای زیربنایی کشور بهطور اساسی اقدام کردید و در بحث اصلاحات ساختاری اقتصاد بهطور جدی عمل نمودید که امیدوارم خداوند به این اقدامات برکت بدهد و هدایت کند تا دنیا با الگوی جدیدی از کشورداری و زندگی مواجه شود و حق انتخاب داشته باشد."
آیا آقای احمدی نژاد پاسخ سخنان جمعه گذشته سید احمد خاتمی را نمی دهد، که عامل اصلی موفقیت کشور را شخصیت مهم دیگری جز دولت نام برد؟ و آیا براستی احمدی نژاد فکر می کند دولت او ( و به عبارتی خود او) گره های مهم کشور را باز نموده است؟ توجه داریم که باز کردن گره غیر از تلاش و برنامه ریزی های شبانه روزی است. آیا اگر هم گرهی باز شده است، زیر ساخت ها و ساختار اقتصادی بطور جدی به انجام رسیده ( که با قاطعیت در چنین موضعی می توان تشکیک نمود)، باید آن را تنها حاصل کار دولت ارزیابی نمود؟ و آیا این نوعی به رخ کشیدن توانایی های ویژه و استثنایی برای خود و دولتش نیست؟
جمله عجیب و ناباورانه احمدی نزاد را توجه فرمایید:
"ما بهصورت اعتقادی، منطقی و علمی با اساس استکبار و صهیونیسم مخالف هستیم و همه مطمئن باشند که احمدینژاد تا نابودی استکبار و رژیم پلید صهیونیستی با آنها مقابله خواهد کرد."
او رییس جمهوری است که 2 سال دیگر جایش را به رییس جمهور جدیدی خواهد داد، اعتبار او از اعتمادی است که مردم و طرفدارانش نسبت به او ابراز داشته اند، آیا اینکه گفته شود "مردم ایران اسلامی در برابر زورگویان می ایستند..." بهتر و کاملتر است یا آنکه خود را قهرمان این عرصه معرفی نموده و ماموریت هایی ماورای پست های امانتی مردم را برای خود تعریف نماییم؟
احمدی نژاد تاکید می کند:
"دولت حاضر، تنها دولتی است که همه اعضای آن بر موضوع ولایت فقیه متفقالقول هستند و میثاق بستهاند تا از آن تبعیت کنند."
رییس جمهور اولا حق ندارد دولت خودش را تنها دولت تابع ولایت معرفی کند، او فقط می تواند به اثبات خودش بپردازد و نه نفی دیگران، دوما کدام دولت قهر و خانه نشینی 10 روزه رییسش را پس از حکم رهبری در کارنامه خود دارد؟ کدام دولت پس از اعلام رسمی و رادیوتلویزیونی در خصوص بقای وزیری در کابینه همچنان لج بازی نموده و حاضر به پذیرش او نیست؟
چرا رییس این تنها دولت در خط ولایت حتی یکبار هم نام مصلحی را به عنوان وزیر اطلاعات پس از آنهمه تاکید رهبری نبرد؟
احمدینژاد در پایان سخنانش مهمترین نکته تشدید کننده بحران را بر زبان آورد. او گفت:
"البته دورکاری و خانهنشینی چند روزه دلایلی دارد که این دلایل را در دل خود نگه میدارم، چون بسیاری از حرفها باید در دل انسان باقی بماند، اما از خدای بزرگ میخواهم ملت، کشور، رهبر و انقلاب را تا حرکت آخر محفوظ بدارد و همه بتوانیم در این مسیر نورانی و روشن، خدماتی ماندگار و خداپسند ارایه کنیم. "
آقای احمدی نژاد آیا نمی داند که با نیامدنش بر سر کار موضوع اختلافی را با همه وجودش و در سطح جهان فریاد زده است و امروز ناگهان دلش بزرگ شده و می خواهد حرف هایش را در دل نگه دارد!
او باید می گفت چرا 10 روز افکار همه مردم را درگیر موضوعی نمود که باید نهایتا در جلسات خصوصی و بین خود مسئولین عالی نظام حل و فصل می شد.
او باید توضیح می داد چرا با وجود تاکید رهبری همچنان بازی موش و گربه را با وزیر اطلاعاتش پیشه نموده و در جلسه ای که او حضور دارد شرکت نمی کند و جلسه ای را که حاضر می شود عدم حضور وی را شرط می کند؟
او باید می گفت تبعیت از ولایت آیا در سخنرانی و شعار است یا در عمل و ارادت قلبی؟
چه چیزی است که در دل می خواهد نگه بدارد، آیا همین جمله اش خود نوعی ایجاد شائبه و نگرانی در جامعه نمی کند؟
او هرگز برای اقدامات 10 روز گذشته و مشوش نمودن کشور و جامعه بخاطر موضوع ساده ای، و دادن دستاویز به ضد انقلاب مبنی بر وجود اختلافات عمیق در کشور، یک کلمه به عنوان عذر خواهی بیان ننود!
او حتی برای یکبار هم از مصلحی به عنوان وزیر اطلاعات نام نبرد و حتی نگفت به احترام خواست رهبری این موضوع را پذیرفته است.
احمدی نژاد شب گذشته نه تنها موضوع اختلافش و دلیل خانه نشینی و دورکاری اش را بیان ننمود، بلکه با بیان آنکه می خواهد آن را در دل نگه دارد، برای خود دستاویزی فراهم نمود که بعدها نیز در مقاطعی بگوید؛ من چیزهایی را در دلم نگه داشته ام که اگر بگویم چنین و چنان می شود!
آیا چنین به مردم القا نمی کنیم که تصور کنند در برکناری و ابقای مجدد وزیر اطلاعات، خواسته شده دست های پرتوان این قهرمان ایران را از اقدام مهمی در کشور ببندند؟
و در نهایت آنکه؛
او در سخنان شب گذشته اش سعی ننمود مشکلات را حل کند، او نمی خواست بپذیرد که این "منیًت" های او، و طلب "اقتدار" او ، و باور اشتباهش بر "عزت بخشی او به کشور " منشا همه مشکلات بوده است.
جز خود احمدی نژاد کمتر کسی تردید دارد که منشاء مشکل پیش آمده، و اساسا همه مشکلات او، خودخواهی ها و بی تقوایی هاست، هر چقدر هم رنگ مظلومیت و ولایت پذیری و دلسوزی برای مردم، بر آن بزنند!
برای همین هم احمدی نژاد دیشب سخنانی را گفت که جای گفتنش نبود، و آنچه را که باید می گفت، هرگز نگفت! " یکی از خوانندگان الف