هر روز سال 88 تا آخرین روز های آن یعنی بعد از چهارشنبه سوری پر بود از حادثه های خوب و بد !
هیجانات خردادماه منحصر به فرد بود ،
روزهایی که شور و شوق جوانی و احساس مسئولیت و انرژی را در چهره مردم می توانستی ببینی ...
جو گیر نشده بودم بلکه احساس وظیفه می کردم [مثل همه ] در انتخاب اصلح مردم را کمک کنم چقدر با دوستان و همکاران بحث میکردم تا متقاعدشان کنم کاندیدای ما اصلح تر است و...
این روزها حدود 2 سال از آن ایام پر شور میگذرد.و خیلی چیزها تغییر کرده و من دیگر هیجان آن روزها را ندارم دیگر نمی توانم خیلی محکم از احمدی نژاد حمایت کنم...
اگر روند به همین منوال پیش رود شاید خیلی ها به این نتیجه برسند چرا؟
چون احمدی نژاد مثل اینکه در دور دوم دچار توهم شده و خودش را تافته ی جدا بافته می داند که باید همه نازش را بکشند دیگر در مجمع تشخیص مصلحت شرکت نمی کند ، وزیر امور خارجه و اطلاعات را در بدترین موقعیت سیاسی منطقه عوض میکند ، قانون مجلس را اجرا نمی کند و گویا دیگر در جلسات هیات دولت هم شرکت نمی کند و...
سوالاتی ذهن مرا مشغول کرده که شاید بعدا مطرح کنم ...