سفارش تبلیغ
صبا ویژن



پیشنهاد شرم آور! - دغدغه






درباره نویسنده
پیشنهاد شرم آور! - دغدغه
تماس با نویسنده


آرشیو وبلاگ
عاشقانه های من
احمدی نژاد
مشایی و جوانفکر
جوانان
مدرسه
سیاست
جامعه
دانشگاه
دوستان
اختلاس 3000 میلیاردی
مذهبی
ادبیات
دفاع مقدس
اغفال به همین سادگی است
فساد اخلاقی سیاستمداران
فساد خارجی ها
بنگاههای فساد
متفاوت
کوتاهی ناجا
فساد در همه جا...
وسوسه
خوی حیوانی
روان گردان و بیهوش کننده
طلاق
متفرقه
زمستان 90
پاییز 90
مطالب برگزیده
بهار 91
تابستان 91
تابستان 89
بهار 89
زمستان 88
پاییز 91
زمستان 91
بهار 92


لینکهای روزانه
کالج مجازی کاکتوس [37]
[آرشیو(1)]


لینک دوستان
منطقه و جهان آبستن حوادث خوش یمن
● بندیر ●
بلوچستان
►▌ استان قدس ▌ ◄
نغمه ی عاشقی
شهرستان بجنورد
.: شهر عشق :.
بادصبا
...::بست-70..:: بهترین های روز
سایت روستای چشام (Chesham.ir)
رازهای موفقیت زندگی
برادران شهید هاشمی
ترانه ی زندگیم (Loyal)
سیاه مشق های میم.صاد
عطش (وبلاگ تخصصی ماه محرم و صفر)
محمد قدرتی MOHAMMAD GHODRATI
حکیم دزفولی
گروه اینترنتی جرقه داتکو
نهِ/ دی/ هشتاد و هشت
همای رحمت
زمزمه ی کوچه باغ شاه تور
پاتوق دخترها وپسرها
روان شناسی * 心理学 * psychology
بندر میوزیک
وبلاگ شخصی مرتضی صادقی
صل الله علی الباکین علی الحسین
کوثر ولایت
مذهب عشق
آزاد اندیشان
مناجات با عشق
شهد
*غدیر چشمه همیشه جاری*
عجب صبری خدا دارد......
.:؛ حقوق و حقوقدانان ؛:.
جهاد ولایت
* امام مبین *
درجست وجوی حقیقت
دهاتی
دکتر علی حاجی ستوده
قلب خـــــــــــــــــــــــــــاکی
fazestan
حاج آقا مسئلةٌ
رویای زیبا ...
منتظران مهدی
فروشگاه اینترنتی نشریه ی دوستی شعبه یک
روژمان
تنهایی من
من هیچم
اس ام اس سرکاری اس ام اس نیمه شبی و اس ام اس ضدحال
اس ام اس عاشقانه
دل نوشته های فارغ التحصیلان شمسی پور
بدون سانسور " بیم و امید "
رشته الکترونیک هنرستان حسابی
واقعیتی به نام درس
دبیرستان دخترانه غیر دولتی علوی
همزبانی
وبلاگ فارسی
لیست وبلاگ ها
قالب وبلاگ
اخبار ایران
اخبار فاوا
تفریحات اینترنتی
تالارهای گفتگو
خرید اینترنتی
طراحی وب

عضویت در خبرنامه
 
لوگوی وبلاگ
پیشنهاد شرم آور! - دغدغه


لوگوی دوستان



وبلاگ فارسی

نگاه شیطانی و لبخند مرموزی داشت و با پیشنهادی شرم آور می خواست مرا طعمه هوس های پلید خود کند. اما قبل از آن که در اتاق را به رویم ببندد با عجله بیرون آمدم و با چشمانی گریان به خانه رفتم. اصلا توقع نداشتم کسی که مورد اعتمادم بود این چنین تحقیرم کند و قصد فریبم را داشته باشد.دختر جوان در بیان داستان زندگی اش گفت: 24سال سن دارم و پس از اخذ مدرک تحصیلی فوق دیپلم به استخدام یک شرکت بزرگ درآمدم. از حدود یک سال قبل با جوانی در محل کارم آشنا شدم که چون می دانست دختری معتقد هستم، هر وقت صحبتی می شد خودش را فردی باایمان نشان می داد.سینا با ظاهر فریبنده خود توانست اعتمادم را به خودش جلب کند تا جایی که هر زمان به مشکلی برمی خوردم به سراغش می رفتم و کمک می گرفتم. حتی چند بار نیز او با خودرو مرا تا نزدیک خانه مان رساند. ما در اثر این ارتباط شغلی پس از مدت کوتاهی به یکدیگر علاقه مند شدیم و سینا اجازه خواست تا به خواستگاری ام بیاید. اما حدود سه هفته قبل او گفت قبل از آن که به خواستگاری ات بیایم باید یک وام بانکی بگیرم تا بتوانم شرایط عروسی مان را مهیا کنم.سینا با این نیرنگ و به بهانه این که نیاز به ضامن دارد شناسنامه، کارت ملی و یک سری مدارک دیگر همراه 3 میلیون تومان وجه نقد از من گرفت و از فردای آن روز نیز به مرخصی رفت. دو هفته از این ماجرا گذشت و او از مسافرت برگشت.من با گلایه مندی به اتاقش رفتم تا مدارکم را بگیرم اما او با پیشنهادی شرم آور گفت: بهتر است مدتی به طور مخفیانه با هم ارتباط داشته باشیم در غیر این صورت نه تنها از مدارک خبری نیست بلکه نوار ضبط شده تماس های تلفنی مان را نیز برای پدرت می فرستم تا...با این تصور که او شوخی می کند لبخندی زدم و گفتم: مثل این که در مسافرت سرت به سنگ و صخره ای خورده است که این طوری حرف می زنی. در این لحظه سینا با به کار بردن جملات رکیکی به سمت در اتاق رفت تا در را قفل کند اما من با سرعت از داخل اتاق بیرون آمدم و بدون آن که به کسی حرفی بزنم به خانه رفتم. افسوس که نمی توانستم در این باره به پدر و مادرم چیزی بگویم چون آن ها آدم های متعصب و سخت گیری هستند و اگر متوجه بشوند چه مشکلی برایم به وجود آمده مرا از تمام حقوق اجتماعی محروم می کنند.دختر جوان در دایره اجتماعی کلانتری جهاد مشهد افزود: من چند روز مرخصی گرفتم تا کمی از نظر روحی آرام بشوم، اما سینا دست بردار نیست و حتی شماره تلفنم را نیز به فرد ناشناسی داده است و آن ها مدام با تهدید برایم ایجاد مزاحمت می کنند. نمی دانم چه کار کنم و نگران آینده ام هستم. «حمید نجات» دکترای روان شناسی عمومی در این باره معتقد است در روان شناسی 3 نوع «خود» داریم که شامل (خود واقعی) یعنی همانی که هستیم، (خود آرمانی) همانی که باید باشیم و (خود کاذب) یعنی ماسک و نقابی که بر چهره می زنیم می باشد. متاسفانه بسیاری از افراد در جامعه (خود کاذب) را به نمایش می گذارند و اشتباه این دختر جوان نیز این است که بدون تحقیق و فقط براساس مشاهده، به سینا اعتماد کرده است و اشتباه دیگر او پرهیز از مشورت با خانواده و تنها اکتفا کردن به عقل خود است. لذا باید به این دختر جوان و جوانان دیگر بگوییم در هر واقعه ای از تجربه والدین خود بهره ببرند، تفکر نقاد داشته باشند و هر مسئله ای را ساده و به سرعت قبول نکنند و همچنین مهارت های حل مسئله را به روش صحیح و منطقی با کمک والدین و مشاوران متخصص یاد بگیرند تا دچار مشکل و آسیب نشوند.

منبع :خراسان



نویسنده » صابر . ساعت 11:44 عصر روز پنج شنبه 89 تیر 24