فوتبالیست های ما رو همه می شناسین با ادب ، روزه دار ، پارتی نرو ، قرارداد شفاف و در نهایت مردمی ... و فوتبالیستهای آنها بد ، کافر ، فاسد و...

زمانی که تیم ملی اسپانیا به قهرمانی جام جهانی رسید و اتوبوس روباز تیم ملی در مادرید از میان مردم میگذشت، آلکا، دختری 4 ساله که به شدت ژاوی را دوست داشت در گوشهای از حجم عظیم مردم، مدام نام او را فریاد زد و وقتی اتوبوس از مقابل چشمان او گذشت، با گریه از پدرش میپرسید پس ژاوی کجاست؟ !
پخش این تصویر از شبکه سوم کاتالونیا که یکی از ایالتهای خودمختار اسپانیا محسوب میشود، کافی بود تا ژاوی از مدیران آن شبکه بخواهد دختر را بیابند و او را با آن دختر روبرو کنند.
این برنامه ترتیب داده شد تا دختر همراه با پدرش به استودیو بروند. ژاوی در آن برنامه، پشت پیراهن شماره 6 بارسلونا را که نام آلکا روی آن نقش بسته بود امضا کرد و چیزی برای آلکا نوشت و آن را به دختر داد، او را بوسید، از او خواست صورتش را ببوسد و آواز بارسلونا را برای او خواند تا دلش را به دست آورده باشد.
او در آن روز شلوغ، دختر را ندید؛ اما بابت آن روز در یک برنامه زنده تلویزیونی از او عذرخواهی کرد تا نشان بدهد وظیفه بازیکنان فوتبال و دیگر افرادی که محبوب هستند، بجز فوتبال بازی کردن و ..، درس دادن به جامعهای است که آنها را الگوی خود قرار داده ...
مقایسه کنید این رفتار را با فحاشی هایی که بازیکنان ما در برنامه های زنده تلویزیونی نثار هم میکنند.
نویسنده » صابر . ساعت 11:8 عصر روز دوشنبه 90 مرداد 31
گرفتن وام از بانکها یکی از دغدغه های همه می باشد پیدا کردن ضامن و داشتن اعتبار و رضایت رئیس بانک از نکاتی است که در گرفتن وام موثرند ولی جمع کردن همه ی این شرایط واقعا نزدیک به غیر ممکن است ...
در این مملکت گرفتن وام های میلیاردی بسیار ساده تر از گرفتن وام ازدواج است اگر باور نمی کنید این خبر را بخوانید:
به گزارش تعامل نیوز ، در جریان کشف و برخورد قضایی با این سوء استفاده مالی، همچنین رئیس شعبه بانک صادرات شعبه گروه ملی صنعتی واقع در اهواز بازداشت شده است.
شگرد جریان انحرافی در نفوذ به شبکه بانکی خوزستان این بود که مرتبطین این جریان با سوءاستفاده از روابط سیاسی خود اقدام به حساب سازی غیر واقعی و افتتاح LC هزار میلیارد تومانی در بانک صادرات نموده و سپس از سایر بانک های دولتی و خصوصی اقدام به اخد تسهیلات دو هزار میلیارد تومانی کرده و با پول این وام، اقدام به خرید عمده سهام شرکت های دولتی استان خوزستان نموده بودند.
این بخش از شبکه مالی جریان انحرافی که مأموریت ویژه ای نیز در ورزش بویژه خرید و اداره باشگاه های فوتبال در سراسر ایران دارد، در آخرین اقدام خود یعنی تأسیس بانک آریا مورد توجه و انتقاد رسانه های اصولگرا قرار گرفته بود. در نتیجه این انتقادها بود که رئیس بانک مرکزی از توقف فعالیتهای راهاندازی بانک آریا خبر داد چرا که راهاندازی این بانک خصوصی با دارایی یک بانک دولتی در حال جریان بود. به عبارت دیگر برای احداث این بانک، تسهیلاتی بی سابقه ای از سوی بانک صادرات به شرکت سرمایهگذاری «امیرمنصور» و شرکت «مهآفرید» ـ که متعلق به فردی به نام «خ» است ـ واگذار شد.
همچنین دادن دو میلیارد و هفتصد میلیون دلار LC ریالی برای خرید آهن و شمش فولادی به این افراد و نیز تسهیلات بیسابقه با توجه به مشکل دار بودن LC ها، از نقاط ابهام این تخلف بزرگ مالی به شمار می رود. !؟!؟!؟!؟!؟!؟؟!؟!؟!؟!؟؟!؟؟!؟!؟!؟!؟؟!؟!؟!؟؟!؟!؟!؟؟!
نویسنده » صابر . ساعت 2:58 عصر روز شنبه 90 مرداد 29
خیابان ولیعصر، زیر پل پارکوی در عصر پنجشنبه تجربه نادری از سر گذراند. نظم موجود تغییر کرد. 100 تا 150 جوان با میانگین سنی 20 سال با شیشهشور و دستمالهای یزدی، با لباسهایی مرتب به استقبال شیشه کثیف ماشینها رفتند تا با مردمی از جنس خودشان درباره کودکان کار و خیابان حرف بزنند. پسران و دختران جوان دو ساعت در خیابان شیشه شستند، آدامس و فال فروختند و نتیجه دو ساعت تلاششان را به کودکانی بخشیدند که پارکوی برای آنها حکم محل کارشان را دارد.

روزنامه «روزگار» روز شنبه در گزارشی در این باره نوشت، جوانان شرکتکننده در این حرکت بین 18 تا 25 سال داشتند. آنها با مردمی که شیشه ماشینها را بالا میدادند یا بیاعتنا به روبه رو خیره میشدند توضیح میدادند چرا در خیابان هستند. هدف آنها اصلاح نگاه مردم نسبت به کودکان کار بود.
حرکت خودجوش این جوانان بدون هماهنگی با هیچ نهاد دولتی و غیردولتی یا فعالان حقوق کودک، شاید نشانه ثمربخشی بیش از یک دهه فعالیت و آگاهیبخشی NGOهای مدافع حقوق کودکان باشد و شاید نشانهای از تکاپوی اجتماعی برای خلق جهانی بهتر برای کودکانی که کودکی حق آنان است.
عدم سازماندهی، شکل فراخوان و ناشناس بودن چهرهها و عدم اطلاع از یا مداخله فعالان حقوق کودک در این برنامه، بر خودجوش بودن این حرکت صحه میگذارد.
این حرکت در روز پنجشنبه بدون هیچ مشکلی و در آرامش ادامه یافت. پیام این 100 - 150 جوان به بچههایی که در خیابان کار میکنند این بود: ما شما را درک میکنیم و به شما احترام میگذاریم. کاری از دست ما برنمیآید اما اقلا دو ساعت کار شما را انجام میدهیم و با مشتریان شما حرف میزنیم تا شاید نگاهشان را نسبت به شما تغییر دهیم. ما رو در رو به مشتریان شما میگوییم شما هم انسان هستید و حق زندگی و کودکی دارید و این انتخاب شما نبوده که در خیابانها کار کنید. این اتفاق به همه ما برمیگردد و ما در قبال شما بچهها مسوولیم.
آنها در پایان پولی را که در دو ساعت ماشین شوری و آدامس و فال فروشی بدست آورده بودند بین بچههایی که در خیابان کار میکنند تقسیم کردند.

ولی اینجا این نکته باز می ماند بنا بود با پول نفت همه سرو سامان یابند ولی کی؟ ... شاید وقتی که نفت تمام شد...
نویسنده » صابر . ساعت 6:41 عصر روز جمعه 90 مرداد 28