هفته نامه یا لثارت در ستون سیاست به روایت یک همولایتی در مطلبی تحت عنوان "مبارک است " نوشت :مشکل تحصیلی مسئول دفتر رئیسجمهور حل شد وایشان از ترم آینده در کنار 18 شغل فعلی خود دانشجوی کارشناسی ارشد حقوق بین الملل دانشگاه تربیت مدرس خواهند بود. (مشرق، هفته گذشته)
1- این فتحالفتوح را به ایشان، علاقهمندان، مریدان و عاشقان ایشان و به وزارت علوم و به ویژه به دانشگاه تربیت مدرس که مفتخر به کسب چنین افتخار بینظیری شده، عاجزانه تبریک عرض مینماییم!
2- البته تحصیل در مقطع کارشناسی ارشد نشانه اوج تواضع و فروتنی این بزرگوار است و الا سواد و معلومات و فضایل ایشان از تمامی اسانید دانشگاههای ایران و جهان برتر و افزون است! باور ندارید از «محمودجان» بپرسید!
3- طبیعی است خلاف قانون بودن تحصیل ایشان شایعهای بیش نیست! چراکه ایشان خودشان عینقانونند! و لازمالجرا! مصوبهاند و قطعی الصدور! آییننامهاند و چراغ راه! خلاصه اسفندیارند!
4- به دانشگاه تربیت مدرس هم پیشنهاد میکنیم که مدرک کارشناسی ارشد آن جناب را نوروز همین امسال مزین به قابت طلا جهت عیدی تقدیم خاک پای حضرتشان کنند! شاید مقبول نظر افتد!
5- البته ماندهایم که کدام استاد جرئت دارد سرکلاس که ایشان حضور دارند حاضر شود؟ کدام استاد جرئت دارد از ایشان امتحان بگیرد، کدام استاد جسارت دارد به ایشان نمره ندهد؟و اصولاً از مادر زایید شده استادی که در حضور و غیاب برای حضرتشان غیبت منظور کند؟
6- در پایان پیشهاد میشود اساتید گروه حقوق بینالملل دانشگاه تربیتمدرس به شکرانه چنین توفیق و نعمتی تا اطلاع ثانونی از پذیرش ایشان خودداری نموده و هم هم نمرات این چهره بینظیر عرفان و علم و اندیشه و تدین را زیر 12 منظور دارند!
نویسنده » صابر . ساعت 7:28 عصر روز جمعه 90 آبان 6
سفرهای استانی رئیس جمهور همراه با کوله باری از نامه است که احتمالا بررسی می شود و ... به بانکها دستور داده می شود که وام داده شود و چون ضامن کارمند وجود ندارد در نهایت نامه سر از سطل آشغال در می آورد یا آنکه برای یادگاری از یک سفر تاریخی که سودی برای نگارنده نداشته در کلکسیون ناکامی های طبقه ی پایین جامعه نگه داری می شود و...
در سایتها نامه ای خواندم که مربوط به یک رعیت در زمان ناصرالدینشاه می باشد که انشاا... نگارنده به مرادش رسیده باشد و از قلت درآمد و تنگی معیشت رها شده باشدو... متن این نامه بی نقطه به شرح زیر است :
" بسمه تعالی
سر سلسله امرا را کردگار احد، امر و عمر سرمد دهاد. دعاگو محمد ساوهای در کلک و مداد ساحرم و در علم و سواد ماهر. ملک الملوک کلامم و معلم مسائل حلال و حرام. در کل ممالک محروسه اسم و رسم دارم. در هر علم معلم و در هر اصل موسسم. در کلک عماد دومم در عالم، در علم و حکم مسلم کل امم سرسلسله اهل کمالم اما کو طالع کامکار و کو مرد کرم؟
دلمرده آلام دهرم. کوه کوه دردها در دل دارم. مدام در دام وام، و علی الدوام در ورطه آلام دهرم هر سحر و مساء در واهمه و وسواس که مداح که گردم و کرا واسطه کار آرم که مهامم را اصلاح دهد و دو سه ماهم آسوده دارد.
مکرر داد کمال دادم و در هر مورد مدح معرکهها کردم. همه گوهر همه در، همه لاله همه گل، همه عطار روح همه سرور دل، اما لال را مکالمه و کررا سامعه و کور را مطالعه آمد. همه را طلا سوده در محک ادراک آورده احساس مس کردم و لامساس گو آمدم. اما علامه دهرم، ملولم و محسود و عوام کالحمار محمود و مسرور... لاالهالاالله وحده وحده دلا در گله مسدود دار در همه حال که کارهای همه عکس مدعا آمد علاوه همه دردها و سرآمد کل معرکهها عروس مهر در آرامگاه حمل در آمد.
عالم و عام لام و کرام، صالح و طالح، صادر و وارد، کودک و سالدار، گدا و مالدار، همه در اصلاح اهل و اولاد و هر کس هر هوس در معامله و سودا دارد آماده و اطعمه و هر سماط گرد آورده، حلوا و کاک، سرکه و ساک، کره و عسل، سمک و حمل، گرمک و کاهو، دلمه و کوکو، امرود و آلو، الی کلم کدو، همه در راه، مکر دعاگو که در کل محرومم و در حکم کالمعدوم.
اگر موهوم و معلول معدل سه صاع و دو درم ارده گردد حامد و مسرورم. مگر کرم سر کار اعلی که سرالولد و سرالوالد در او طلوع کرده و دادرس آمده، دردها دوا، وامها ادا و کامها روا گردد.
له طول عمر کطول المطر
سواء له الدرهم، و له المدر
دهد مرد را کام دل کردگار
همه عمر آسوده و کامکار
دل آرا همه کار و کردار او
ملک در سما مادح کار او
طَوَّل اللهُ عمرَه و دمَّره حاسدَه، هلَک اعدائَه، اعطاه ماله، اصلح احوالَه و اَسعَد اولادَه مادام السماء " منبع : جوان
نویسنده » صابر . ساعت 1:43 عصر روز جمعه 90 آبان 6
به سوی محل کارم میرفتم که جوانی صدایم کرد سلام پیر مرد! اولین بار بود که کسی بهم پیرمرد میگفت ! یکی از دانش آموزان 6 یا 7 سال پیش ...
از کار و کاسبی پرسیدم گفت که شاغل است و حقوق خوبی هم میگیرد... با فوق دیپلم برق در یکی از ادارات به باغبانی مشغول بود و چقدر الکی خوشحال بود و چقدر رشته ی تحصیلی او با شغلش مرتبط بود و ...
نویسنده » صابر . ساعت 11:40 عصر روز یکشنبه 90 آبان 1