نقش منحصربهفرد رهبری ایران در مواجهه با دسیسههای جهان استکبار علیه ملت ایران باعث شده است تا جامعه ایرانی نعمت حضور یک رهبر آگاه و شجاع را در شرایط حساس درک کند. همچنین دشمنان ایران نیز متوجه یکی از موانع بزرگ بر سر راه طرحهای خود شدهاند. این مانع بهویژه در انتخابات ریاستجمهوری گذشته به خوبی از سوی آنها احساس شد و این درک بیش از گذشته بهوجود آمد که باید برای تضعیف نقش و جایگاه رهبری ایران در معادلات ایران و منطقه تدابیر ویژهای اندیشید. پاتک رهبری ایران در خنثیسازی کلیدواژههای القائی ضدانقلاب مانند «انتخابات آزاد» که رمزی برای شورش فردا لقب گرفت، باعث شد تا تصمیم برای حمله به رهبری ایران با شکلگیری «کانون اتهام به رهبری ایران» وارد مرحله اجرایی شود.
بهنظر میسد در مرحله اجرا تقسیم کار مشخصی در این زمینه میان رسانههای ضدانقلاب، رسانههای غربی و رسانههای سلطنتی عربی بهویژه العربیه صورت گرفته و در این تقسیم کار مقرر شده است که با فاصلههای زمانی مشخص اتهامی متوجه رهبری ایران شود تا از پی تکرار اتهامهای گوناگون از تریبونهای مختلف هدف موردنظر تحقق یابد. انتشار دروغهایی چون اقدامات رهبری ایران برای روی کار آوردن افراد گوش به فرمان در مراکز قدرت، کوتاه آمدن رهبری ایران در مواجهه با رئیسجمهوری بهدلیل ترس از افشاگری علیه خود، نقشهای پشت پرده فرزندان رهبری ایران در معادلات قدرت و... ازجمله مواردی است که در چند ماه گذشته به وفور از سوی رسانههای کانون مذکور در افکار عمومی پراکنده شده است.
هرچند مرام و منش رهبری ایران در طول سالهای گذشته خود بهنحو قابل توجهی در بیاثر ساختن اینگونه اقدامات مؤثر بوده است اما بهنظر میرسد همزمان با تشدید این اقدامات باید دقت نظر و اقدامات بایستهای برای مواجهه با اینگونه القائات رسانهای صورت پذیرد منبع : پنجره
نویسنده » صابر . ساعت 8:29 عصر روز دوشنبه 91 اسفند 21
جناب آقای دکتر احمدی نژاد! سلام.
عکسهایی که از جشن دیروز با حضور شما منتشر شد، بهانه خوبی شد تا ناگفته هایی را که در این حدود چهار سال مجال طرحش فراهم نشده بود را بیرون بریزیم و خیلی خودمانی با شما، با رئیسجمهوری که انتخابش کردیم تا آرمانهای حضرت روحالله را زنده کند و سربازی بی ادعا و توقع باشد برای رهبر انقلاب، سخن بگوییم.
دکترجان!
خنده های مکرر شما و همراهانتان در جشنی به بهانه استقبال از نوروز و با هدف اعطای نشان فرهنگ به یار و همنشین این سال های شما سوژه ای وسوسه انگیز برای عکاسان رسانه های خبری بود، سوژه ای که بلافاصله به عکس های پرتعداد در رسانه های مختلف مبدل شد.
ما نیز این خنده ها را دیدیم و یقین کردیم که این خنده ها نه به عدالت طلبی کار دارد، نه ربطی به مبارزه با الیگارشی قدرت وثروت و نه ربطی گفتمان سوم تیر. این خندهها به غفلت و میل ماندن به قدرت بیشتر شباهت دارد تا عدالت طلبی.
بخند دکتر، بخند... بخند اما بدان آنچه مبنای سوم تیر بود و گفتمانش را شکل میداد، قاموس امام بود که در دوران هاشمی و خاتمی به محاق رفت و این سوم تیر بود که آنرا احیا کرد. در آن قاموس، خرجهای میلیاردی برای دعوت از رقصندگان رنگارنگ و آنگاه ردیف کردن هیات دولت برای تماشای هنرنمایی آنها و قهقهه مستانه سردادن، ارزش که نبود هیچ، لکه ننگ بود.
وقتی مردمی که در گذشته با یک سیلی صورتشان را تا مدتها سرخ نگه میداشتند، این روزها و شبهای منتهی به همان نوروزی که تو و محبوبت به استقبالش رفتهاید، باید با چند و یا چندین سیلی صورت آبروداری را سرخ نگهدارند، نمیتوانیم به خود بقبولانیم که انسانی عدالتطلب و با درد و غصه محرومین، مهمترین دغدغهاش استقبال از نوروز و نصب نشان فرهنگ به نمایندگی از ملت ایران! بر سینه محبوب باشد.
دکترجان!
خوش رقصی رقصندگان در برابر رئیسجمهوری اسلامی ایران به اسم زنده کردن آداب و رسوم ایرانی و بزرگداشت ملت ایران و فرهنگ تاریخی آنان، پیشکش شما و مرد بهاری همیشه همراهتان. لطف کنید به فکر درد و نیاز واقعی امروز مردم باشید. به جای جشن نوروز و وقت گذرانی در آن، جلسه تنظیم بازار تشکیل بدهید. به جای جشن درخت زندگی و کف و سوت زدن برا چند بازیگر، ستاد مبارزه با فساد تشکیل بدهید و شخصا بر آن نظارت کنید. به جای اشک ریختن برای اهدای نشان به اسفندیار مشایی، به میان مردم بروید و از مشکلات امروز آنها باخبر شوید. به جای برگزاری همایشهای میلیاردی در جزیره کیش و دعوت از خوانندگان پاپ، بر سر سفره مردم بروید و از اوضاع و احوال معیشت آنان کسب اطلاع کنید، دل ما برای آن رئیس جمهور مردمی، ساده زیست و دلسوز برای محرومان که شب و روزش را سفر به این روستا و آن منطقه محروم یکی کرده بود، تنگ شده است، رئیس جمهوری که دیگر آنگونه نیست و این روزها اولویتش استقبال از نوروز و کاشت درخت صلح و همایش جوانان در کیش وقشم است.
بغض کردن و اشک ریختن برای اهدای نشان درجه یک فرهنگ به فردی که هر کاری کرده باشد، انصافا جز اهدای وامهای چند ده میلیونی به بازیگران برای برگزاری نمایشگاهها و گالریهای سطح پایین، هیچ فعالیتی در عرصه فرهنگ و هنر این مملکت و این سرزمین و مردمان این کشور نداشته است، با کدام دلیل و حجت شرعی و عقلی صورت میگیرد؟ برگزاری مراسم میلیاردی برای تقدیر از فردی که در خوشبینانهترین حالت یک مدیر اجرایی در کشور است مانند هزاران مدیر دیگر، آن هم در این اوضاع اقتصادی که مردم از خودشان نجابت به خرج میدهند و برای ایستادگی بر پای آرمانهایشان، هزینه تحریم و فشارهای اقتصادی را به جان میخرند، کجای گفتمان عدالت قرار میگیرد؟ کجاست آن احمدینژادی که روی زیلوی یک کلبه روستایی مینشست و برای وضعیت نامناسب زندگی مردم اشک میریخت؟
چه اتفاقی افتاده که محمود احمدینژاد که زمانی به دنبال رسیدگی به وضعیت بهداشتی در فلان روستای دورافتاده در دورترین مناطق محروم ایران بود، اکنون به جایی رسیده که برای بقا در قدرت، دست به دامان فلان دخترک بازیگر و فلان پیرمرد ملیگرا شده است؟ اشک ریختن برای محرومیت ملت بزرگوار ایران کجا و اشک ریختن برای اسفندیار مشایی در یک مراسم تشریفاتی پرهزینه کجا؟ واقعا این، همان احمدینژاد است؟
آقای رئیسجمهور!
اینها نشانه است؛ نشانه از اینکه شما و اولویتهایتان عوض شدهاید. اولویت شما چیز دیگری شده است، این را از تعطیلی سفرهای نیم بند استانیتان در این اواخر هم میشد فهمید، از کت و شلوار ترو تمیزی که جای کاپشن دوست داشتنی احمدینژاد را گرفت و از حضور هفتگی در جشنهای هنرمندان و خوانندگان و رقصندگان. تو عوض شدهای!؟ نمی دانیم، اما این را خوب می دانیم که احمدی نژاد جشن های اینچنینی، احمدی نژاد سوم تیر نیست، احمدی نژاد امروز، نسبتی با گفتمانی که در سوم تیر خودش آنرا احیا کرد ندارد.
نمی دانیم عوض شده ای یا نه، اما این را خوب میدانیم که این قهقهه پر از غفلت، قهقهای از سر درد و عدالت طلبی نیست؛ قهقهای است با طعم تلاش برای بقا در قدرت، آنهم به هر قیمت... منبع رجا نیوز
نویسنده » صابر . ساعت 7:43 عصر روز دوشنبه 91 اسفند 21
حلقه ارادتمندان مشایی از آقا محمود گرفته تا بقایی و ... آنچه در مورد شیخ طریقت مشایی گفته اند خیلی کمتر است از آنچه که نگفته اند می باشد .در مورد مشایی بهتر از بهمن شریف زاده یکی از گماشته گان مشایی در دولت آقا محمود بشنویم:
بهمن شریف زاده در گفت و گو با یکی از سایت های دولتی گفته است: "روزی به مهندس مشایی گفتم، ببینید چه آتشی برعلیه شما برافروخته اند، اما می بینم که خود در آن می سوزند. جناب مهندس مشایی سخن مرا تکمیل کرد و گفت: شیطان، آتش می افروزد اما خود در آن می سوزد! آتش افروزان نمی دانند که امام عصر(ع) خود مدیریت می کند و مدیریت امور در دست اوست."
شریف زاده افزود: "چنین ایمانی به مدیریت حضرت ولی عصر(عج) را تاکنون در کمتر کسی دیده ام."
نویسنده » صابر . ساعت 6:3 عصر روز دوشنبه 91 اسفند 21