دیر زمانی است که نامردان نمی گذارند، آرام باشم! من به این واقعیت دردآور رسیده ام که اعتماد کردن به عهد مردمان این زمانه از اول غلط بود. آنها مرا با دروغ های آرام بخش خود فریفته بودند ، من چه ساده بودم که باور می کردم ...
چه کنم، گرگهای پشت در دستهایی به من نشان دادند که چنگ نداشت ، من از دیدن دستهاهایشان گمان بردم که مادرم از صحرا برگشته و اشتباهی در به رویشان باز کردم ... و چه اشتباه بزرگی!
کاش این گرگها مردانگی میدانستند ... داد از این همه تنهایی ! و افسوس که اطرافیانم که دروغ این گرگها را باور کرده اند و مرا تنها گذاشته اند ...
... با این همه نامردمی تنها دل خوشی این است که تو مرا همانگونه که هستم میبینی! براستی که من واقعیت درد آور اعتماد بی حد به دروغ های آرام بخش گرگهای زمانه هستم !... در این فضای غبار آلود مرا دریاب و تنهایم مگذار!
نویسنده » صابر . ساعت 12:35 صبح روز جمعه 91 شهریور 24
نویسنده » صابر . ساعت 10:9 عصر روز چهارشنبه 91 شهریور 22

کلاه قرمزی یعنی برای کشاندk مردم به سینما لازم نیست به همه چیز و فرهنگت لگد بزنی ! لازم نیست ایرانی ها را بدبخت ترین ملل نشان دهی ! لازم نیست کم مایگی خود را زیر شعار نبود آزادی پنهان کنی !
کلاه قرمزی یعنی می توان در عرض یک ماه حدود 3.5 میلیارد تومان فروش داشت و روی همه ستاره ها را با چند تا عروسک بی ریخت با مزه! کم کرد. کاش همه می دانستند هنرمندی می تواند تلویزیون و سینما را با چند تا عروسک تسخیر کند که مردم را بفهمد ، کاری که آقا ایرج در چند سال انجام داده ایرجی که خود را از فاطمه جدا کرد { فاطمه ای که آرزوهای نشدنی و عجیبی داشت بگذریم ... }خدا قوت ایرج طهماسب خدا قوت جبلی و دیگر دوستان...
نویسنده » صابر . ساعت 8:29 عصر روز دوشنبه 91 شهریور 20